گروه مطالعات عدالت اجتماعی

گزارشی مختصر از کرسی ترویجی شرافت انسانی

0

گزارش کرسی ترویجی شرافت انسانی

ارائه دهنده: پروفسور لگنهاوزن

ناقد: دکتر صادق حقیقت

دبیر علمی: حجت الاسلام دکتر مهدی فیروزی

تاریخ: 20/12/1401 ساعت 10 الی 12

مکان: پژوهشگاه علوم فرهنگ اسلامی، سالن شهید سلیمانی

برگزار کننده: گروه مطالعات عدالت اجتماعی، پژوهشکده مطالعات تمدنی و اجتماعی

در ابتدای این نشست، دکتر فیروزی که خود در موضوع حقوق بشر پژوهش می کند به طرح مسأله پرداخت؛ “حقوق بشر مفهومی نسبتا مدرن است که در نظام حقوق بین الملل و جامعه سیاسی از آن به کرات یاد می شود اما برداشت ها از این مفهوم متفاوت است. هر برداشت می تواند پیامد خاص خود را داشته باشد. نکته این جاست که در مبانی حقوق بشر جهانی، مبنای کرامت انسانی بسیار دیده می شود. سوال اصلی این است که آیا آیا مفهوم کرامت انسانی یا به عبارتی human dignity که در غرب استفاده می شود با آنچه در نگرش اسلامی و قرآنی معنا دارد، یکی است؟! به عبارت دیگر مفهوم شرافت یا کرامت انسانی در غرب و بیانیه های حقوق بشر با نگاه اسلامی و قرآنی چه تفاوتی دارد؟ پروفسور لنگهاوزن در این باره مقاله را آماده کرده اند و در همین کرسی به این تفاوت می پردازند.”

پروفسور لنگهاوزن؛

  • «هنگامی که با آیه وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى كَثِيرٍ مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِيلًا (سوره أسراء، 70) می نگریم این مفهوم کرامت بنی آدم مفهوم بسیار مهم و جدی است. چند نکته اساسی در باب این تکریم و تفضیل وجود دارد؛
  • این کرامت، کرامت تکوینی است و کرامت تشریعی نیست.
  • این تکریمی که خداوند انجام داده است، برای انسان حقی ایجاد نمی کند بلکه صرفا لطفی از طرف خداوند متعال است. اساسا این آیه در باب حقوق انسان یا حقوق میان انسان ها مبتنی بر کرامت نیست بلکه یک حق الهی یعنی شکر پروردگار بخاطر این تکریم را یادآوری می کند. در حقوق بشر امروزی، حقوق بسیاری را برای انسان بر این کرامت سوار می کنند.
  • تمام آیاتی که یک فضل یا کرامت یا لطف را برای انسان می شمارد از همین سنخ است؛ آیاتی مانند فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِينَ (ص، 72)، آیه وَإِذ قُلنَا لِلمَلَئِكَةِ ٱسجُدُواْ لِأدَمَ (بقره، 34)، آیه إِذْ قَالَ رَبُّک لِلْمَلَائِکةِ إِنِّی جَاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَةً (بقره، 30). بدین معنا که یک کرامت تکوینی را اثبات می کند.
  • آنچه که در ادبیات قرآنی حاکم است و معنای کرامت را برای تبیین حقوق و تفضیل تشریعی انسان ها روشن می کند «عمل و تقوی» است. آیه إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ (حجرات، 13) بر همین معنا دلالت دارد و شرط کرامت را تقوی می داند.
  • مفهوم فعلی کرامت انسانی در دنیا، مفهومی منفعل است و فقط انسان را مطالبه گر می کند بدون آنکه انسان را به سمت یک فعال و رویکرد فعال سوق دهد. اما رویکرد قرآنی و اسلامی از انسان، برای کرامت خویش، طلب تقوی که یک فعل است می کند.
  • لذا ما برای ترجمه human dignity ترجیح می دهیم از «شرافت انسانی» استفاده کنیم چرا که ترجمه کرامت انسانی با شرط انطباق با قرآن، نمی تواند ترجمه human dignity در دنیا باشد و بهتر آن است که نهایتا برایش از ترجمه شرافت انسانی استفاده کنیم. کرامت انسانی آن است که عرض شد نه آنچه در تفسیر غربی حاکم است.
  • جدید بودن این تعبیر از کرامت انسانی در غرب و تغایر آن با قرآن و دیگر کتب الهی، توسط برخی اندیشمندان غربی مانند جک دانلی Donnelly استاد مطالعات بین المللی دانشگاه دنور آمریکا و میکلوس ماروث و رودیگر براون Rudiger Braun نیز بیان شده است.
  • در غرب دیده می شود که از منظر فلسفه، مفهوم کرامت انسانی غربی را مبتنی بر این گزاره کانت می کنند که گفته است: «هرچیزی یک قیمتی دارد یا یک شرافتی، و آن چیزی که نمی توانیم برایش قیمت بگذاریم، همان شرافت است». این تعبیر کانت را مبنای شرافت انسانی می دانند و حال آنکه جمله بعدی کانت را نمی گویند که گفت: «آن چیزی که شرافت دارد فقط قانون عقلی اخلاق است و رعایت انسان ها نسبت به آن قانون».
  • تقسیم بندی کرامت به ذاتی و اکتسابی درست است اما کرامت ذاتی فقط تکوینی است و ثمره تشریعی ندارد.

دکتر صادق حقیقت:

در مقاله و ارائه استاد لگنهاوزن سه نکته قوت و مثبت و پنج نکته تکمیلی به نظر می رسد؛

نکات مثبت:

  1. پیوند خوب میان مباحث فلسفی و وحیانی در این مقاله و ارائه.
  2. مقایسه بسیار خوب میان مفاهیم قرآنی و فلسفه غرب و تقسیم بندی اندیشه ها موافق غربی ها و مخالف
  3. قابل استفاده بودن مباحث برای مباحث حقوق بشر

نکات تکمیلی یا ابهام:

  1. به طور کلی چه نسبتی میان مفاهیم مدرن و سنتی (پیشامدرن) وجود دارد؟ این یک بحث کبروی است که در آن دو مبنا وجود دارد؛ یکی اصالت ایده از آرتور لاوجوی که می گوید ایده ثابت است که در طول تاریخ تحول پیدا می کند. این مبنا مبتنی بر پیوست است. مبنای دوم از کوئنتین اسکینر که مبتنی بر یک گسست، می گوید مفاهیم در زمینه های خاص خودشان موضوعیت پیدا می کند. حال باید استاد لگنهاوزن در باب مفهوم کرامت انسانی و حقوق بشر، یکی از این دو مبنای گسست یا پیوست را اتخاذ نماید.
  2. این ابهام وجود دارد که سطح این ارائه کلامی  یا فلسفی یا قرآنی؟!  بنظر می رسد سطح ارائه استاد قرآنی بود. حال سوال این است که مخاطبان این بحث آیا معتقدان به قرآن هستند؟ اگر مخاطبان غیر مسلمان باشند اساسا بحث ثمره ای ندارد.
  3. آنچه که در بحث حقوق بشر مطرح است، حقوق حداقلی برای هر انسان است. برای انسان بما هو انسان فارغ از دین، تقوی و … .
  4. بنظر می رسد آنجا که گفته شد ملاک کرامت تقوی است باید دو چیز از هم تفکیک شود؛ یک. اصل کرامت که خدا به انسان ها داده است. دو. درجات کرامت که مبتنی بر تقوی است. لذا درجات کرامت را باید مبتنی بر تقوی کرد نه اصل کرامت را.
  5. گفتمان های زیادی وجود دارد در این مباحث مانند نواندیشان یا رادیکال ها یا فقها و … . این مقاله و ارائه با کدام یک از این گفتمان ها تناسبت بیشتری دارد؟ یا آیا اساسا بی رنگ است نسبت به این گفتمان ها؟

در نهایت باید گفت این ارائه یک انقطاعی با حقوق بشر ایجاد می کند که این مطلوب نیست. شاید بهتر است یک موضع گیری مثبت و همراهی هم با حقوق بشر داشته باشیم. می توان با ذکر تفاوت دیدگاه قرآنی با غربی به حقوق بشر هم اذعان کرد آن هم با استدلال به برابری انسان ها و حقوقشان نسبت به هم.

در ادامه استاد لگنهاوزن اینگونه جمع بندی کردند:

  • بحث من قرآنی است.
  • لزومی ندارد از مسیر وجود یک ارزش ذاتی و کرامت ذاتی به حقوق انسان ها پی ببریم بلکه می توان از باب عدم ظلم به دیگران و مبتنی بر وظایف انسانها نسبت به یکدیگر، حقوق بشر را اثبات کرد.
  • در باب تولید و آغاز مفهوم مدرن حقوق بشر اختلاف است.
  • در باب اتخاذ موضع پیوستی یا گسستی بودن مفاهیم مدرن، می توان قائل به جمع شد.

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.