🔵 جان رالز و عدالت
💠جان رالز را احیاگر بزرگ سنت فلسفه سیاسی در عصر حاضر میدانند که با طرح نظریه عدالت،وجوه هنجارین فلسفه سیاسی را بار دیگر برجسته کرد. در زمانه طرح و بیان نظریه عدالت،سنت فلسفه سیاسی نه تنها کاربرد خود را از دست داده بود،بلکه ذیل هژمون پوزیتیویسم منطقی عملاً بیان طرحوارهای هنجارین میتوانست به قیمت زیر سوال رفتن صلاحیت فهم علمی تمام شود.
💠رالز اندیشه عدالت خود را در میانه نظریات متعارض و رقیبی همچون نفعگرایی و شهودگرایی طرح کرد که به اهمیت این نظریه میافزاید و در نتیجه رالز را بدل به برجستهترین فیلسوف سیاسی عصر حاضر میکند که بدون تامل جدی بر زوایای اندیشهای او نمیتوان ادعای درک دقیقی از فلسفه سیاسی معاصر داشت.رالز با این اهمیت بدل به خاستگاه و پشتوانه تئوریک کثیری از افراد شدهاست که خود را دغدغهمند و داعیهدار مسئله عدالت میدانند و استفاده از آرا و نظریات او را در جهت نیل به وضعیتی عادلانهتر توصیه میکنند.
💠در ادامه پرونده بررسی نظریات عدالت به سراغ دکتر حسین هوشمند پژوهشگر فلسفه سیاسی و استاد اخلاق تطبیقی دانشگاه کونکوردیای کانادا رفتیم.ایشان پس از بررسی فضای اندیشهای در ابتدای قرن بیستم و تبیین جریانات مارکسیسم،فایدهگرایی و پوزیتیویسم،با روش «تعادل اندیشیدنی»که عبارتی پر کاربرد در آرا رالز است،به تاثیرپذیری رالز از هر کدام از این جریانات پرداختند. ایشان همچنین ضمن بررسی تبار فکری رالز، مهمترین وجوه تاثیر رالز از متفکرین بزرگی چون کانت،ویتگنشتاین و روسو را مورد اشاره قرار داد و رالز را یکی از بزرگترین میراثبران این فلاسفه دانستند.پس از اشاره به خاستگاه و پیشینه نظری و اندیشگی آرا رالز،ایده اصلی و ستون فقران اندیشه عدالت رالز با اشاره به مسئه مهم«قرارداد اجتماعی»و ایده«پرده جهل»واشکافی شد و دو اصل عدالت رالز به تفصیل مورد بررسی قرار گرفت و سپس چارچوب و نظام اقتصادی-سیاسی سازگار با نظریه عدالت به مثابه انصاف مورد تامل واقع شد.دکتر هوشمند با بررسی نقدهای وارد بر پروژه فکری رالز،حرکت او از«نظریه عدالت» به «لیبرالیسم سیاسی»را از انتقادات لیبرتارینها و جماعتگرایان تفکیک کرده و معتقدند که لیبرالیسم سیاسی در واقع بسط ایده رالز در عدالت به مثابه انصاف بود.
💠اصولا نظریه عدالت جان رالز در سنت فلسفه سیاسی قرن بیستم چه جایگاهی دارد و نظریه عدالت او چگونه و تحت چه شرایطی احیاگر سنت فلسفه سیاسی در قرن بیستم میشود و رالز چه میزان از زندگی و زیست شخصی خودش و زمانهای که در آن زیست میکرده برای تکوین نظریه عدالت تاثیر پذیرفته است؟
💠هوشمند: اجازه میخواهم که در آغاز این گفتوگو از شما تشکر کنم که امکان گفتوگوهایی درباره عدالت و در اینجا درباره عدالت برابریخواهانه را فراهم کردهاید.اگر به این مساله توجه کنیم که اکنون گرایشاتی در کشور به سمت نئولیبرالیسم جهتگیری کردهاند،اهمیت این کار شما بهتر درک میشود.اما،در پاسخ به این سوال بد نیست که نگاهی کوتاه به بیوگرافی جان رالز و تأثیر آن بر نظریه عدالت او بیافکنیم.جان رالز درسال1921 در شهر بالتیمور در ایالت پنسیلوانیا به دنیا آمد.
💠نوجوانی او از 1939-1935 در یک مدرسه شبانه روزی وابسته به کلیسای اسقفی که با دگمها و اصول سختگیرانه مذهبی اداره میشد سپری گشت.پس از اتمام این دوره،رالز وارد دانشگاه پرینستون شد.در ابتدا،او مایل به ادامه تحصیل در رشته شیمی،ریاضیات یا موسیقی بود که در این زمینه در نشریه دانشگاه در نقد کنسرتهای موسیقی مطالبی هم مینوشت اما درنهایت تحصیل دررشته فلسفه را برگزید.
💠مهمترین استادی که در این دوره بر علایق و کار فلسفی رالز تأثیر عمیقی گذاشت،نرمن مالکولم،از شاگردان برجسته ویتگنشتاین بود. به گفته رالز،درسهای مالکولم با مباحث شبهدینیاش در باب شر انسانی،علایق نهفته دینی او را شعلهور ساخت.رالز رساله دوره لیسانساش را درباره مفهوم ایمان و گناه نوشت و حضور در دانشکده الهیات برای کشیششدن مشغله جدی او شد.
💠در خلال جنگ جهانی دوم در 1943 او در ارتش آمریکا نامنویسی کرد و تا 1946 در فیلیپین و ژاپن خدمت میکرد.پس از پایان جنگ،به گفته خودش این نهاد نکبت بار را ترک نمود.تجربیات تلخ او در خلال جنگ جهانی دوم، علایق پیشین او را برای کشیششدن به کلی از بین برده بود.
💠او شرح میدهد که چگونه سه رویداد در خلال جنگ،موجب شد تا باورهای دینی سختکیشانهاش دستخوش تغییرات بنیادین شود.نخستین رویداد،موعظه کشیش آمریکایی در واحد نظامی او بود،کشیش ادعا می کرد که مشیت خداوند بر این تعلق گرفته است که گلولههای سربازان آمریکایی قلب ژاپنیها را بشکافد درحالیکه خود آنها در پناه خداوند هستند.رالز میپرسد که چه دلیلی برای این مدعا وجود دارد.
🔸منبع: اقتصاد و توسعه