بيانيه گام دوم انقلاب اسلامي را ميتوان مانيفست انقلاب اسلامي در آستانه ورود به دهه پنجم انقلاب اسلامي دانست که نقشه راه انقلاب اسلامي به حساب ميآيد و تمسک به آن ميتواند چراغ راه آينده کشور باشد. مخاطبان اصلي اين بيانيه همانطور که با صراحت در آن اشاره شده جوانان ايران زميناند که آينده روشن نظام اسلامي بدست آنان محقق گرديده و تداوم راه طي شده به سوي آرمانهاي بلند نظام جمهوري اسلامي توسط ايشان دنبال خواهد شد.
در اين بيانيه آمده است: «مديران جوان، کارگزاران جوان، انديشمندان جوان، فعّالان جوان، در همهي ميدانهاي سياسي و اقتصادي و فرهنگي و بينالمللي و نيز در عرصههاي دين و اخلاق و معنويت و عدالت، بايد شانههاي خود را به زير بار مسئوليت دهند، از تجربهها و عبرتهاي گذشته بهره گيرند، نگاه انقلابي و روحيهي انقلابي و عمل جهادي را به کار بندند و ايران عزيز را الگوي کامل نظام پيشرفتهي اسلامي بسازند.»
عدالت در بيانيه گام دوم
در ميان توصيه هاي هفت گانه کليدي رهبري به جوانان در بيانيه گام دوم، چهارمين محور اختصاص به «عدالت و مبارزه با فساد» دارد. مبتني بر اين بند: «اين دو لازم و ملزوم يکديگرند. فساد اقتصادي و اخلاقي و سياسي، تودهي چرکين کشورها و نظامها و اگر در بدنهي حکومتها عارض شود، زلزلهي ويرانگر و ضربهزننده به مشروعيت آنها است؛ و اين براي نظامي چون جمهوري اسلامي که نيازمند مشروعيتي فراتر از مشروعيتهاي مرسوم و مبنائيتر از مقبوليت اجتماعي است، بسيار جدّيتر و بنيانيتر از ديگر نظامها است.»
معظمله يادآوري ميکنند که :«عدالت در صدر هدفهاي اوّليهي همهي بعثتهاي الهي است و در جمهوري اسلامي نيز داراي همان شأن و جايگاه است؛ اين، کلمهاي مقدّس در همهي زمانها و سرزمينها است و بهصورت کامل، جز در حکومت حضرت وليعصر (ارواحنافداه) ميسّر نخواهد شد ولي بهصورت نسبي، همه جا و همه وقت ممکن و فريضهاي بر عهدهي همه بويژه حاکمان و قدرتمندان است. جمهوري اسلامي ايران در اين راه گامهاي بلندي برداشته است که قبلاً بدان اشارهاي کوتاه رفت؛ و البتّه در توضيح و تشريح آن بايد کارهاي بيشتري صورت گيرد و توطئهي واژگونهنمايي و لااقل سکوت و پنهانسازي که اکنون برنامهي جدّي دشمنان انقلاب است، خنثي گردد.»
در بخش پاياني اين بخش نيز رهبري تاکيد ميفرمايند که: «اينجانب به جوانان عزيزي که آيندهي کشور، چشمانتظار آنها است صريحاً ميگويم آنچه تاکنون شده با آنچه بايد ميشده و بشود، داراي فاصلهاي ژرف است… اين سخنان در قالب سياستها و قوانين، بارها تکرار شده است ولي براي اجراي شايستهي آن، چشم اميد به شما جوانها است؛ و اگر زمام ادارهي بخشهاي گوناگون کشور به جوانان مؤمن و انقلابي و دانا و کاردان -که بحمدالله کم نيستند- سپرده شود، اين اميد برآورده خواهد شد؛ انشاءالله.»
الزامات تحقق عدالت در گام دوم انقلاب
تحقق هر يک از ارزشهاي اجتماعي در جامعه نيازمند الزاماتي است که عدالت نيز از اين رويه مستثني نيست. رهبر معظم انقلاب اسلامي به برخي از اين الزمات چنين اشاره دارند: «عدالت، با من بميرم، تو بميري درست نمي.شود؛ عدالت، با تعارف درست نميشود؛ اولاً قاطعيت ميخواهد، ثانياً ارتباط با مردم ميخواهد، ثالثاً سادهزيستي و مردمي بودن لازم دارد و بالاتر از همه، خودسازي و تهذيب ميخواهد؛ اين هم جزو پيش شرطها و پيش نيازهاي اجراي عدالت است. اول، بايد خودمان را درست کنيم و يک دستي به سر و صورت خودمان بکشيم، تا بتوانيم عدالت را اجرا کنيم؛ وظيفهي من و شما اينهاست. واقعاً بايد با ويژهخواران و فساد مبارزه کنيم.» (29/3/85)
اين الزامات بايد توسط مخاطبين بيانيه گام دوم مورد توجه قرار گيرد و براي تعيين و تحقق آن تلاش شود. به واقع اگر تحقق عدالت فريضه اي واجب و رسالتي متعالي است، تحقق مقدمات و الزامات آن نيز واجب خواهد بود. چرا که بدون تامين مقدمات تحقق اهداف ممکن نخواهد بود.
مهمترين الزامات تحقق عدالت را چنين ميتوان برشمرد:
1. قوانين عادلانه
از نظر رهبر دورانديش و فرزانه انقلاب، عدالت اجتماعي بر سه رکن اساسي استوار است که معماران و طراحان نظام اجتماعي و مديران و سياستگذاران در پي ريزي بنيانها و سازمانهاي اجتماعي بايد همواره آنها را مد نظر قرار دهند:
«رکن اول، قوانين عادلانه است که به نظر معتقدان به اسلام اين قوانين عادلانه فقط قوانين اسلام است، زيرا اسلام قوانين خود را از وحي خدا مي گيرد و خدا که داناي همه اسرار و رموز عالم است قوانين جامعه اسلامي را منطبق با قوانين فطرت و طبيعت جهان قرار مي دهد. و اگر قوانين الهي اجرا بشود، عدل به معناي واقعي در جامعه مستقر خواهد شد.» (7/1/60)
لذا تلاشگران تحقق عدالت بايد تلاش نمايند تا در گام اول کاستيهاي قوانين موجود مرتفع گرديده و در نهايت قوانين عادلانه اي جامع تدوين شود تا معياري براي عمل قرار گيرد.
2. ساختار عادلانه
در ساحتي ديگر بايد به ساختارهاي ناصوابي که خود عاملي براي شکلگيري تبعيض و نابرابري است اشاره کرد که در بخشهاي مختلف بوروکراسي کشور وجود دارد و همچنان خروجي آن توزيع نابرابري است. تاثيرات اين ساختارها هم در عملکرد دستگاه اجرايي مشهود است و هم در دستگاه قضايي. راه حل آن نيز اصلاح ساختارها از طريق تدوين قوانين است که وظيفه خطير مجلس شوراي اسلامي به حساب ميآيد و تشخيص آن وظيفه دستگاههاي نظارتي است. به واقع هم فقدان قانون و هم قانون بد موجب شده تا خروجي برخي دستگاهها بطور طبيعي منافي عدالت باشد. بوروكراسي تنبل و پر پيچ و خم دستگاه اداري نيز خود به مانعي براي ايجاد رضايتمندي ملت از تحقق عدالت تبديل شده كه بايد براي آن چارهاي انديشيد. اين بوروكراسي ناكارآمد گاه آنچنان مردم را در پيچ و خمهاي خود سرگردان و معطل ميكند، كه جز نارضايتي و احساس ظلم چيزي عايد شان نميشود و عملا مانع تحقق عدالت است.
3. مجريان عادل و با تقوي
از نگاه حکيم فرزانه انقلاب اسلامي «رکن دوم، نيروي اجرا کننده اين قوانين است، اگر قوانين عادلانه باشد اما نيروي اجرا کننده عادل نداشته باشد از عدل اجتماعي خبري نخواهد بود. بهترين قوانين اگر مجريان شايستهاي نداشته باشد هميشه معطل خواهد ماند، همچنان که قرنهايي گذشت و قوانين اسلام در جامعه هايي که مسلمان ها در آن زندگي ميکردند اجرا نشد، به همين جهت است که از نظر اسلام مجري قوانين يعني آن مقامي که در رأس قوه اجرايي قرار مي گيرد بايد انساني عادل باشد، با تقوا و مراقبت کامل و بر قوانين و اجراي آن نظارت کند.» (7/1/60)
به واقع اين دستهاي پاک اند که خواهند توانست پاکي و درستي را براي جامعه به ارمغان بياورند. نکته تکميلي آن که تحقق اين امر را بايد در فرآيندهاي گزينش کارگزاران نظام اسلامي دنبال نمود که مهمترين آن عرصه انتخابات است. انتخابات اگر در مردم سالار ديني به فرآيند شايسته سالاري و گزينش اصلح بدل گردد، آنگاه با جرات مي توان گفت که مکانيزم تحقق عدالت در جامعه نيز نهادينه خواهد شد.
حکيم فرزانه انقلاب اسلامي در بيانيه گام دوم نسبت به خطر فساد کارگزاران چنين انذار ميدهند: «وسوسهي مال و مقام و رياست، حتّي در عَلَويترين حکومت تاريخ يعني حکومت خود حضرت اميرالمؤمنين (عليهالسّلام) کساني را لغزاند، پس خطر بُروز اين تهديد در جمهوري اسلامي هم که روزي مديران و مسئولانش مسابقهي زهد انقلابي و سادهزيستي ميدادند، هرگز بعيد نبوده و نيست؛ و اين ايجاب ميکند که دستگاهي کارآمد با نگاهي تيزبين و رفتاري قاطع در قواي سهگانه حضور دائم داشته باشد و بهمعناي واقعي با فساد مبارزه کند، بويژه در درون دستگاههاي حکومتي.»
همچنين يادآوري ميکنند: «البتّه نسبت فساد در ميان کارگزاران حکومت جمهوري اسلامي در مقايسه با بسياري از کشورهاي ديگر و بخصوص با رژيم طاغوت که سرتاپا فساد و فسادپرور بود، بسي کمتر است و بحمدالله مأموران اين نظام غالباً سلامت خود را نگاه داشتهاند، ولي حتّي آنچه هست غير قابل قبول است. همه بايد بدانند که طهارت اقتصادي شرط مشروعيت همهي مقامات حکومت جمهوري اسلامي است. همه بايد از شيطانِ حرص برحذر باشند و از لقمهي حرام بگريزند و از خداوند دراينباره کمک بخواهند»
با لحاظ اين نکته بايد گفت که يکي از مهمترين وظايف جوانان مومن انقلاب در تحقق گام دوم انقلاب اسلامي صيانت از انتخابات و تثبيت فرآيند شايسته سالاري در انتخابات خواهد بود.
4. نظارت و آگاهي مردم
مبتني بر نظرگاه رهبري مهم، «اگر بخواهيم در جامعه عدالت به معناي واقعي اجرا بشود بايد مردم در صحنه اجتماع حضور کامل داشته باشند. حقوق خود را بفهمند و اجراي عدالت را که تأمين عادلانه آن حقوق است بخواهند. به همين جهت اسلام بر روي فهم و درک مردم تکيه ميکند. اسلام نميگويد که مجري عادل باشد؛ اما مردم ميخواهند بفهمند يا نفهمند، بخواهند يا نخواهند، عدالت در حق آنان بايد اجرا شود، چنين نيست. اسلام ميگويد مردم بايد به حقوق خود واقف باشند و اگر مردم به حقوق خود واقف شدند و آن حقوق را طلب کردند اجراي عدالت يک تضمين حتمي پيدا ميکند. به همين جهت در دوران حکومت عادلانه اميرمؤمنان عليه السلام با اينکه قوانين اسلام در جامعه حاکم بود و با اينکه در رأس دستگاه حکومت، شخصي مانند علي بن ابي طالب قرار داشت که عدل مجسم بود در عين حال براي اينکه عاملان حکومت در گوشه و کنار جامعه بزرگ اسلامي از جاده عدل تخطي نکنند و حقوق مردم پايمال نشود، اميرالمؤمنين عليه السلام به هوشيار کردن مردم و آگاه ساختن آنها نسبت به حقوقشان اصرار عجيبي داشت.» (7/1/60)
اين نکته نظر برآمده از نگاه مبنايي است که رهبري به جايگاه مردم در نظام اسلامي دارند. از اين نگاه مبداء همه حرکت ها در جامعه اسلامي مردم اند. و تا مردم چيزي را نخواهند آن امر در جامعه محقق نخواهد شد و اگر هم با هر ترفندي محقق گردد دوام نخواهد آورد. لذا خواست و راي مردم مهمترين رکن ارزش هاي اسلامي – انساني از جمله عدالت است.
لذا جوانان مومن انقلابي و سازندگان فرداي جمهوري اسلامي بايد توجه نمايند که در مسير تحقق عدالت در جامعه، همراه سازي مردم و توجيه و به ميدان آوردن آنان نقش کليدي در قبات و موفقيت جريان عدالت خواهي دارد. اين مهم از طريق اعتمادسازي و تعامل مستمر با مردم، صداقت در عمل و پاسخگوي در قبال ايشان ممکن خواهد بود.
5. گفتمانسازي
يکي از تاکيدات رهبر معظم انقلاب اسلامي ضرورت گفتمان سازي مفاهيمي است که ميتوانند به عنوان پيشرانهاي انقلاب اسلامي عمل نمايند. اهميت گفتمان سازي در نگاه ايشان از آن جهت است که اگر ميخواهيم يک خواستهاي تحقّق پيدا کند، قدم اوّل اين است که اين خواسته را بهصورت يک گفتمان پذيرفته شده در بياوريم.(13/4/94) به واقع اگر تفکري به صورت گفتمان در آمد، اجراي آن ديگر کار دشواري نيست.(14/10/90) در نگاه ايشان گفتمان يعني يك مفهوم و يك معرفت در برههاي از زمان در يك جامعه همهگير بشود. (22/9/88) در حقيقت گفتمان يعني باور عمومي؛ يعني آنچيزي كه به صورت يك سخنِ مورد قبول عموم تلقي بشود، مردم به آن توجه داشته باشند. (15/12/92) از اين منظر گفتمان يک جامعه مثل هواست، همه تنفسش ميکنند؛ چه بدانند، چه ندانند؛ چه بخواهند، چه نخواهند. (14/10/90)
در اين نگاه گفتمان با گفتن حاصل ميشود؛ با تبيينِ لازم – تبيين منطقي، تبيين عالمانه و دور از زيادهرويهاي گوناگون – حاصل ميشود؛ با زبان صحيح، با زبان علمي و منطقي و با زبان خوش، بايستي اين مطالب را منتقل كرد. (15/12/92)
حکيم فرزانه انقلاب اسلامي گفتمانسازي را وظايف دستگاههاي فرهنگي و در ميان نيروهاي اجتماعي، وظيفه فرهيختگان کشور اعم از روحانيون و دانشگاهيان و جوانان و دانشجويان ميداند و تصريح دارند که در اين امر نقش رسانهها و بالخصوص نقش روحانيون و نقش بزرگان و اساتيد دانشگاهي حتماً نقش بارز و مهمي است. (14/10/90)
بدون شک از جمله پيشرانهاي کليدي انقلاب اسلامي عدالت و عدالتخواهي است که در اين سالها مورد تاکيد رهبر معظم انقلاب اسلامي بوده و براي تحقق عيني و گسترده آن در جامعه بايد بدنيال تبديل آن به گفتماني فراگير بود. رهبر معظم انقلاب اسلامي در دومين نشست انديشههاي راهبردي که به موضوع عدالت اختصاص داشت به اين مهم چنين اشاره ميفرمايند: «بحث عدالت بايستي به يک گفتمان نخبگاني تبديل شود. بايد اين مسئله را دنبال کنيم و پيگيري اين بحث را رها نکنيم؛ چون زمينه خيلي زياد است، نياز خيلي شديد است… امروز که ما به بحث عدالت ميپردازيم – بحث اين نشست و مطرح شدن موضوع عدالت – اين دنبالهي همان دغدغهي اساسي است؛ به اين معنا نيست که در طول سالهاي متمادي، ما عدالت را نشناختيم يا نظام جمهوري اسلامي مطلقا تعريفي از عدالت نداشته و حرکتي نکرده؛ نه، يک تعاريف اجمالي و کلي و يک قدر متيقنهائي هميشه وجود داشته؛ همه هم با آنها آشنا بودند، کارهاي زيادي هم – همين طور که عرض کرديم – انجام گرفته. ليکن امروز که ما اين را داريم مطرح ميکنيم، اولاً به اين دليل است که ميخواهيم گفتمان عدالت، يک گفتمان زنده و همواره حاضر در صحنه باشد. در ميان نخبگان، در ميان مسئولان، در ميان مردم، بخصوص در بين نسلهاي تازه، بايد عنوان عدالت و مسئلهي عدالت، به عنوان يک مسئلهي اصلي، به طور دائم مطرح باشد. يکي از اهداف اين نشست و طرح موضوع عدالت در اين نشست، اين است.» (27/2/90)
6. مجاهدت، مبارزه، ايستادگي
تحقق عدالت نيازمند ثابت قدمي در مسير حق است، چرا که در اين مسير موانع و مشکلات فراواني وجود دارد که دستيابي به عدالت را دور و غيرممکن جلوه ميکند و اين امر موجب تضعيف اراده و انگيزه عدالتخواهان خواهد شد. به همين خاطر رهبر معظم انقلاب اسلامي تاکيد دارند: «اجراي عدالت يک روح غني، يک ارادهي قوي و يک قدم ثابت لازم دارد.»(26/4/87) در اين مسير «ما به عنوان شيعه بايد اين درس را به ياد داشته باشيم که عدالت قابل اغماض و قابل معامله نيست و هيچيک از مصالح گوناگون – نه مصالح فردي و نه مصالح حکومت و کشور اسلامي – نميتواند با عدالت معامله شود» (23/8/82)
از نگاه رهبري «با زبان نصيحت، عدالت در هيچ نقطهي عالم مستقر نميشود»(30/7/81) لذاست که بايد براي تحقق آن مبارزه و مجاهدت کرد و خود را به ابزارهاي قدرت مجهز نمود. و همين امر يکي از ضرورتهاي تشکيل حکومت اسلامي است. چرا که در جهاني که قدرت و زور در اختيار ظالمان و زيادهخواهان است، عدالتخواهان اگر صاحب قدرت در قالب حکومتي مستقل و مقتدر نباشند، تلاش براي تحقق عدالت به ثمر نخواهد رسيد.
جوانان مومن امروز بايد با توجه به اين رهنمودها در مقام خودسازي انقلابي برآيد تا بتواند در جريان عظيم انقلاب اسلامي نقشآفرين باشد. طبيعي است که دستيابي به شجاعت، سواد، تدين، ابتکار و … نيازمند مراقبت و ممارست است و يک شبه بدست نميآيد، اما ملاحظه اصلي آن است که با تعيين اين شاخصها جهتگيريها براي جوان مومن آشکار شده است و ديگر بهانه ندانستن موجه نخواهد بود. آنچه باقي مانده تمرين و تربيت اراده و همت است تا حرکت در مسير آغاز شود.
7. تحقق همزمان عدالت و ديگر ارزشها
عدالت ارزش مستقلي از ديگر ارزشها نيست که تحقق آن به تنهايي ممکن باشد، بلکه تحقق عدالت در گرو پيگيري ديگر ارزشهاست. اين توامان بودن تحقق ارزشها يکي از الزامات مهمي است که بايد پرچمداران گفتمان عدالتخواهي بدان توجه داشته باشند تا از افتادن در مسير انحرافي در امان بماند. حقيقت مذکور در بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامي اينگونه مورد توجه و تاکيد قرار گرفته است. معظم له ميفرمايند: «اگر بخواهيم عدالت به معناي حقيقي خودش در جامعه تحقق پيدا کند، با دو مفهوم ديگر بشدت در هم تنيده است؛ يکي مفهوم عقلانيت است؛ ديگر معنويت… اگر عدالت از عقلانيت و معنويت جدا شد، ديگر عدالتي که شما دنبالش هستيد، نخواهد بود؛ اصلا عدالت نخواهد بود… عقلانيت و محاسبه، يکي از شرايط لازم رسيدن به عدالت است.
منبع: سایت بصیرت